شیدا

شیدا

شیدا عاشق دیوانه
شیدا

شیدا

شیدا عاشق دیوانه

گوهر وقت بدین خیرگی از دست مده!


گوهر وقت بدین خیرگی از دست مده!



اسفند بوی فروردین را می آورد و زمان سریع می گذرد تنها خوبی و صداقت باقی می ماند. تقویم وسال عوض می شود، اما سنت الهی تغییر ناپذیر است ما برکنار خوبی های زمان نشسته ایم و شاهد گذران عمرها و فرصت هاییم، و عوض شدن تقویم هر سال، شاهد این گذشت عمرها و فرصت هاست. یکسال دیگر می گذرد، با همه فرازها و نشیب ها و تلخی ها و شیرینی هایش. کسانی عزت یافتند و کسانی خوار گشتند. کسانی آبرومند شدند و برخی دیگر رسوا گردیدند. برای عده ای سال رشد و پیشرفت و تکامل بود، و برای عده ای دیگر، سال عقبگرد، یا درجا زدن و رکود! ما در کجای زمان ایستاده ایم؟... و پیش روی ما، زیر پای ما، پشت سر ما، اطراف ما و در افق های دوردست و نزدیک چیست و چه می گذرد؟ افرادی سال گذشته، در این هنگام بودند، و اینک نیستند. ولی... باید دید مرگ ها در چه راهی است و زندگی ها در چه صراطی طی می شود و انرژی ها و فرصت ها، صرف چه کارها و اهداف و خواسته هایی می گردد...؟ گذشت شب و روز و سپری شدن هفته ها و ماه ها، برای ما یک پرونده و کارنامه تشکیل می دهد. برای این کارنامه مروری میکنیم، تا چهره ی خود را در آئینه ی اعمال خویش بنگریم، ببینیم چه داده ایم و چه گرفته ایم. من و تو باید برگردیم و نگاهی هم به خویشتن افکنیم و به کارهایمان، رفتارمان، اخلاق و عملکردمان، آموخته ها و اندوخته هایمان، حرف ها و نیات مان، هدف ها و آرزوهایمان، دوستی ها و دشمنی هایمان، پیوستن ها و گسستن هایمان، گفته ها و شنیده هایمان...   ادامه مطلب ...